موسسه خیریه معلولین ذهنی امیرالمومنین (ع) سبزوار | مهرآسا
ایمیل موسسه payam_mehrvarzan@yahoo.com
با ما در تماس باشید ۰۵۱۴۴۶۴۶۵۵۱

طعم شیرین

خوشبختی لذت مشترکی است که حاصل یاری بی چشم داشت به دیگران است. هلن کلر

اهالی آسایشگاه به سرعت به روز ۲۳ بهمن ماه یعنی پایان دهمین سال برپایی آن نزدیک می شوند، هر کدام از ما به نوعی سهمی در تدارک انجام کار های مربوط به برگزاری جشن سالانه داریم اما در این میان قسمت بیشتر شامل حال من و آقای بلوکی می شود.

در طی هماهنگ کردن برنامه ها دور از انتظار نیست که ما دو نفر نیم نگاهی به موارد خاص سال های گذشته در حوادث تلخ و شیرینی که رخ داده داشته باشیم و این تجدید خاطرات برای من بهانه ای شد تا خاطره اولین و شیرین ترین مبلغی را که در سال ۱۳۷۹ از تهران به حساب آسایشگاه واریز شد را بنویسم:

کار کردن در روز های اول راه اندازی آسایشگاه بسیار دشوار تر از الان بود برای گذر از کوچه های پر پیچ و خم مشکلات، نیازمند آن بودیم که گاهی به سمت آشنایان و افراد غریبه دست یاری دراز کنیم.

برای این کار غرور و خجالت را کنار می گذاشتیم و از آن هایی که تمکن مالی بیشتری داشتند کمک می گرفتیم.

در این تلاش سخت و نا هموار بودند افراد محترمی که سری جنبانده و دست رد بر سینه ی ما زده و به احساس و شعورمان نا آگاهانه توهین می کردند و در مقابل آنها انسان هایی در کنارمان قرار می گرفتند که همیشه خوبی ها را برایمان به ارمغان آورده و در گذران لحظه های سختِ درد و غم، تمام آزردگی های روحی را از ما دور می کردند.

در همه ی این سالها هربار که از اولین روز های آسایشگاه یادی می کنیم محال است که نام آقای مهندس محمود ترابی را بر زبان نیاورده باشیم. طعم شیرین اولین کمک یک میلیون ریالی ایشان در آن زمان و تداوم این همراهی تا کنون تمام تلخی و غم ها و رنج ها را از بین برد و برایمان شوق و شور آفرید تا با انرژی و پرتوان، خودمان را وقف کارمان کنیم و بتوانیم از کاری که می کنیم لذت ببریم.

مهندس محمود ترابی در آبان ماه ۱۳۷۹ زمانی که کلمه ی «چگونه؟» در ذهنمان بسیار معنا گرفته بودو در لحظاتی که زندگی دخترکان معصوم در زیر زمین های سرد و نمور خانه هایشان بی فروغ و بی رمق مانده بود، به یاری مان آمد و مانند هنرمندی خالق، بانی خلق انگیزه ای شد که ما را به وجد آورد و توانستیم اثر هنری زیبا و بی همتایی را بسازیم.

پس در این روز های خاطره انگیز زمستانی سلام می کنیم به همه ی آنها یی که برای آرامش جسم و روحشان به معنای واقعی بخشش پی برده و محبت در وجودشان روز به روز شکوفاتر شده است.

همچنین یادی می کنیم از همه ی مهربانانی که در سال ۱۳۷۹ همچون باران رحمت بر سرزمین خشک و بی روح آسایشگاه باریدند و عشق و امید را ماندگار کردند.

آقایان: مهندس حسن نوروزی، مهندس رضا هاشمی، مهندس مرتضی میلانی، مرحوم علی اصغرکوشکنویی ،  اصغر صادقی، محمود حیطه،  طاهر حجازیان، هادی بهرآبادی،  مجتبی دولتی، حسن شهر آئینی، حمید ثابتی و خانم ها موحد و دولتی

دستتان را بوسیده و به  تکرار می گوییم:

هیچ کس جز تو نخواهد آمد

هیچ کس بر در این خانه نخواهد کوبید

شعله ی روشن این خانه تو باید باشی

هیچ کس چون تو نخواهد تابید

چشمه ی جاری این دشت تو باید باشی

هیچ کس چون تو نخواهد جوشید

شاد باشید

فرزانه سلیمانی

ساختمان قدیمی آسایشگاه هنگام بازسازی

پاسخ بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *