موسسه خیریه معلولین ذهنی امیرالمومنین (ع) سبزوار | مهرآسا
ایمیل موسسه payam_mehrvarzan@yahoo.com
با ما در تماس باشید ۰۵۱۴۴۶۴۶۵۵۱

عاشقانه های اولین هنرمند در آسایشگاه

روز های کمی از افتتاح آسایشگاه گذشته بود و ما شادمان از این که به هنگام کار در این آسایشگاه نظاره گر آمد و شد کسانی بودیم که در نهایت بزرگ اندیشی و پاکی زنگار غم از چهره غمگین دخترکان معلول بر داشته و قهقهه شادی را هر چند بطور موقت بر لبان آنها می نشاندند. در محیط بسیار صمیمانه ای که به وجود آمده بود دختران به زندگی بسیار متفاوتی با آنچه قبلا در آن غرق بودند خو گرفته بودند.

زمستان ۱۳۷۹ یعنی همان اولین روز های تولد آسایشگاه بود که یکی از همان انسان های شریف با اشاره ای نجوای یاریمان را شنید، هر چند او از دیاری دیگر و برای انجام کاری دیگر به سبزوار عزیمت کرده بود، اما دستمان را به گرمی فشرد و به یاریمان شتافت.

با آقای یارتا یاران هنرمند تئاتر و سینما و عکاس برجسته به واسطه ی برادرم که دوستی نزدیکی با ایشان داشت آشنا شدم. ایشان به سبزوار آمده بودند تا با هماهنگی و همکاری مؤسسه آبادانی دیار سربداران و فرمانداری، گذشته و هم اکنون سبزوار را به تصویر کشیده و در فرهنگسرای نیاوران تهران به نمایش بگذارند.

با شور و شوقی که نسبت به کارم داشتم که معمولا روز و ساعت و زمان و مکان را از یاد می بردم و با انرژی و پر توان ازآقای یاران در آن روزهای شلوغ کاریشان برای دیدن از آسایشگاه دعوت کردم، ایشان مشتاقانه پذیرفتند و در یک عصر زمستانی با دوربین خود میهمان ما و دخترانی شدند که مدت زیادی نبود زندگی جدید خود را در این مکان آغاز کرده بودند.
آقای یاران با عشقی سر شار از احساس و ایمانی خالص به خدا و روحیه ای بالا که واقعا ستودنی بود از ساکنان خانه سبزمان عکس گرفتند و در کنار هم کوشیدیم تا موافقت مؤسسه آبادانی دیار سربداران را برای شرکت دادن عکس های مددجویان در نمایشگاه بگیریم. بالاخره حاصل آن همه شور و شوق در هر فردی همپای تلاش های آقای یاران در نمایشگاه عکس « سبزوار کی باستان و کنون» توانست اثر هنری زیبا از یک حرکت خیرخواهانه را در تاریخ ۵ الی ۱۰ خرداد ۱۳۸۰ در فرهنگسرای نیاوران به بار بنشاند، چرا که اعتماد دارم شور و شوق در هر فردی، دیگران را به حرکت در می آورد و هر در بسته ای را باز می کند.

این اولین حضور سبز آقای یاران، مقدمه ای شد برای خلق اثر عاشقانه ای دیگر از ایشان به نام نمایشگاه عکس «روزگاری چون تو بودم» که در روز های ۳ و ۴ بهمن ماه ۱۳۸۰ در گالری برگ تهران شاهد برگزاری آن بودیم. این نمایشگاه به همت اداره بهزیستی سبزوار، آسایشگاه معلولین ذهنی امیرالمومنین(ع) و آسایشگاه سالمندان مادر بر پا شد.

عزیز هنرمند و یار نیکو پندارمان در عکس هایش موضوع زندگی معلولین را در آسایشگاه به تصویر کشیده بود و بانی جذب و آشنایی اقشار مختلف نیکوکاران اعم از مقامات مسئول در سازمان بهزیستی کشور، سبزواری های مقیم تهران و گروهی از هنرمندان به گالری برگ شده بود.

و بالاخره آقای یاران با طرح اولین بروشور تبلیغاتی برای آسایشگاه به نام «ما نیز گلیم تنها کمی از شاخه ی خود دور مانده ایم» سومین اثر نیک خود را برایمان به یادگار گذاشتند.

یادم می آید که برای اولین بار آقای بهزاد فراهانی و همسرشان و همچنین خانم اکرم محمدی از هنرمندان بنام سینمای کشورمان را در این نمایشگاه ملاقات کردم که این عزیزان آن روز به من وعده ی بازدید از آسایشگاه را دادند اما هنوز هم،  به انتظار دیدار ایشان و همه ی هنرمندان نیکو پنداری که به دور از ما،  در پایتخت زندگی می کنند، در این خانه ی سبز  نشسته ایم.

اگر چه می دانم

درمیان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم،

می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!

شاد باشید

فرزانه سلیمانی

برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی بر روی آنها کلیک کنید.

پاسخ بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *