بیست و سوم بهمن هر سال برای همه ی ما اهالی آسایشگاه یادآور گوش سپردن به ندای درونمان می باشد، از این رو تا کنون آغاز و پایان دهمین سال این تولد روحانی را برای زنده نگه داشتن روحمان جشن گرفته و این گونه الطاف مهربان خالق هستی را سپاس می گوییم.
جشن سالانه را بهانه کرده ایم برای ارج نهادن به یاری شما، در گذران لحظات تلخ و شیرین این چند سال، و برای رسیدن به سرمنزل مقصود، که همانا حمایت از گل هایی است که تنها کمی از ساقه خود جدا مانده اند.
همراهان گرامی، پس از آنکه ده سال پیش اهداف واقع بینانه اما به ظاهر بلند پروازانه خود را تعیین کردیم، حرکت گام به گام در مسیر رسیدن به آنچه آرزوی ما و خانواده های بسیاری بود را شروع کردیم. در این راه لذت گام به گام رفتن را تجربه کرده و پس از پشت سر گذاشتن هر گام خود را امیدوار تر دیده و برای برداشتن گام بعدی به واسطه ی ایمان و آگاهی و همچنین با پشتوانه ی یاری گرفتن از افراد نیکوکاری چون شما دست به دست هم و شانه به شانه امید و تفکر مثبت حرکت کردیم چرا که اطمینان داشتیم و داریم که تنها با دست به عمل زدن و پشتکار است که به مقصد خواهیم رسید. تلاش های کوچک اگر مرتب تکرار شوند دسترسی به هر هدفی را ممکن خواهند ساخت. آب قطره قطره می چکد و با سماجت و پایداری، سنگ بزرگ را سوراخ می کند.
وقتی به پشت سر نگاه می کنیم، لحظات تلخ و شیرین بسیاری را در ذهن می آوریم که مجموعه ی همه ی آنها توانسته است قدرت اراده و تصمیم و حرکت را به خوبی نمایان سازد. حالا می توان دید که در لحظات تاریک و تلخ، آدم هایی وجود داشتند که خم نمی شدند، آدم هایی که حتی وقتی امیدشان را هم از دست رفته می دیدند، تسلیم نمی شدند.
با خود فکر می کنم این چه نیرویی است که انسان را به حرکت وا می دارد، نا امیدش نمی سازد، به دنبال هر نومیدی و یأس بارقه ای از امید را در دل او روشن می کند، شوری را در درونش برپا می کند تا او را دوباره به اوج برساند و کمک کند تا موانع را از سر راه برداشته و آن را به پلی تبدیل کند تا بتوان از آن عبور کرده و به مقصد رسید.
اولین چیزی که به قلبم خطور می کند نیروی شگفت انگیز عشق است، عشق به زندگی با همه ی پستی و بلندی هایش عشق به دیگران، عشق به نوع دوستی، عشق به تداوم حرکت طبیعت با تلخی ها و شیرینی هایش، عشق به کار، عشق به ناامید نشدن، عشقی که شاید گاهی کم رنگ شود اما محو نخواهد شد، گاهی ممکن است آن را زنگاری ضعیف از تلألو بیاندازد، اما تنها با کمی غبار روبی دوباره جان گرفته و شروع به درخشیدن و پرتو افکنی می نماید. این عشق را باید بیدار نگاه داشت، این عشق را باید پاک کرد، با نرمی، با مهربانی، با صبر،…
شاید خیلی از دل ها بتوانند در شرایط عادی بدون عشق و محبت گلیم خود را از آب بیرون بکشند و یا حتی شاید بتوانند از خیلی از جاده ها هم عبور کنند، اما وقتی زمستان فرا رسیده و برف یأس و ناامیدی آنان را فرا بگیرد، این عشق است که به عنوان بخش تکمیلی دل وارد میدان شده و به دل زنجیر می شود تا چهره واقعی یک انسان مصمم و قدرتمند را به رخ جاده های صعب العبور بکشاند. باید به صراحت گفت که هیچ وقت دل بدون عشق نمی تواند از پس همه ی مشکلات زندگی برآید.
به همین روست که خداوند جهان را بر مدار عشق و مهر و خرد آفرید نه خشونت و ظلم و ستم. و این موهبت الهی همان است که در دل شما نیکو کاران جایگزین شده و شما را نیز در حلقه ی گردانندگان اصلی آسایشگاه قرار داده تا به اتفاق همکاران عاشق ما مرکزی را اداره کنیم که به جرأت می گویم یکی از بهترین مراکز نگهداری مددجویان کم توان ذهنی در سر تا سر کشور است.
عزیزان همراه، یکی از بزرگترین عشق ها، عشق به همنوع است، عشق کمک به دیگران است، لذتی دارد که برای آن وصفی نمی توان گفت، این کار معنی دار به ما کمک می کند تا خود یک زندگی اصیل داشته و به زندگی مردم و بهتر شدن آن کمک کنیم.
ما انسان ها هر کدام در این دنیا رسالتی خاص داریم، ما نیامده ایم که فقط چند صباحی عمر بگذرانیم، مالی به هم زده و نسلی بیافزائیم، باید خود را بسازیم، باید خود رشد کنیم اما بعد از آن باید برای رشد دیگران هم بکوشیم. همیشه بخشیدن با بدست آوردن رابطه مستقیم دارد، بخشیدن نه تنها حس لذت را به دنبال دارد، بلکه اعتماد به نفس فرد را بالا می برد، وقت گذاشتن برای دیگران به معنی هدر رفتن وقت نیست.
به قول مهاتما گاندی: اگر یک نفر به رفیع ترین نوع عشق برسد، همین مقدار کافی است تا نفرت میلیونها انسان را از بین ببرد.
همکاران عزیز، این جا روی سخنم با شماست. بیایید هر روز به آنچه برای بهبود جسم و روان خود، عواطف و روحیات خود انجام می دهیم فکر کنیم، زندگی کوتاه تر از آن است که بگذاری از کنارت بگذرد، زندگی تنها یک لحظه با ماست، کار ما وسیله ای برای خدمت کردن به خود و به دیگران است و این بازتاب قدرت راستین معنوی ماست، قدرت عشق است که در ما وجود دارد. مطمئن هستم که خداوند مهربان ما را برای این کار الهی و روحانی انتخاب نموده است. کار سختی را در آسایشگاه انجام می دهید ولی بدانید انجام این کارهای سخت در زندگی شما مانند درسی هستند که باید با نهایت دقت به آن ها توجه کنید و از آن ها بهره لازم را ببرید. سعی کنید در این مدرسه بهترین شاگرد باشید و از نتایج ارزشمند آن استفاده کنید، مهربانی تان شما را الهی کرده و به خداوند نزدیک تر می کند، بدانید که اصلی ترین و مهم ترین روش برخورد با بچه ها استفاده از جمله ی جادویی«دوستت دارم» است، جمله ی جادویی که هر کسی چه کودک و چه بزرگ بارها و بارها احتیاج به شنیدن صریح، بی پرده و خالصانه آن دارد و بدانیم که این قانون جاودانه ای است که: هر چه بیشتر مهربانی اعطا کنیم، بیشتر آن را بدست می آوریم.
یاران ارجمند: زمستان در حال جمع کردن اسباب خود است و به زودی بهاری دیگردر این ملک سر می زند، آمدن بهار شادی و طراوت و همت و فعالیت را با خود به همراه می آورد، بدانیم که درخت بریده شده چوب خشکی است که وقتی بهار فرا می رسد برگی بر شاخه اش نمی روید و پرنده ای بر آن لانه نمی سازد چرا که اثری از طراوت بهار در او ظاهر نمی گردد.
بهار لطیف است و به خاطر همین لطیف بودنش می تواند از هر چیزی عبور کند. با بهار همراه شده و طراوت و شادمانی و سرسبزی را به دیگران هدیه نمائیم که رضای خداوند متعال در آن است.
در پایان یک بار دیگر این را از صمیم قلب و با کمال افتخار اعلام می کنم که از دیدگاه ما آسایشگاه خیریه معلولین ذهنی امیرالمؤمنین یعنی یک شاهکار، یعنی معجزه ای از اراده ی جمعی، از اراده ی شما نیکوکاران و خیر اندیشان، وقتی به مردم راست می گویی، وقتی همیشه حقیقت در میان بوده و ایده ها اصالت داشته باشد وقتی همکاران با نهایت عشق به کار و مددجو، به وظایف خود عمل می کنند حاصلش همین می شود. و باید به نوبه ی خود به عنوان کوچک ترین عضو این خانواده ی بزرگ یعنی هیأت امناء و هیأت مدیره و کارکنان آسایشگاه از تک تک خیرین و نیکوکاران گرامی و همکاران اداری خود تشکر و قدردانی نمایم. و مصرانه بر این باورم که قدردانی از لطف نیکوکاران و خدمت همکاران یعنی ادب یعنی نزاکت، یعنی لطف و مهربانی بدون چاپلوسی و تملق، یعنی خدمت، خدمت، خدمت، هر چه بیشتر و بهتر.