یکشنبه روز گرمی بود مثل روزهای قبل تیر ماه که سپری کرده بودیم، گرما به حدی بود که ساعت ۳۰/۹ صبح رمق ایستادن در گرما را نداشتی و گرمای هوا آزار دهنده بود اما در پی این گرما، عطر خوشی به مشام میرسید عطری که سرمتت میکرد، گرم بود،اما گرمایش همراه رایحه ی خوش کربلا بود شاید هم نجف! مدینه!! ….
نمی دانم هرچه بود عطر خوبی داشت و گرمایش نوازشت می کرد ساعت ۳۰/۱۰ صبح حاملان پرچم مطهر رضوی خادمان حرم مطهر،مشتاقان زیارت، دیدار، دلجویی و به آرامش رسیدن،السلام و علیک یا ثامن الحجج یا علی ابن موسی الرضا(ع) قدم به محوطه موسسه خیریه معلولین ذهنی امیرالمومنین(ع) گذاشتند و با پرچم سبز متبرک بارگاه رضوی قدم زنان با نغمه ی رضا رضا به جمع مددجویان رفتند و عاشقانه در کنار مددجویان مولودی خوانی کردند و حاجت طلبیدند تا به واسطه ی دل پاک دختران آسمانی همگی حاجت روا شوند گروهی از خادمان حرم مطهر که هر ساله به سرپرستی حاج آقای سلیمانی یار دیرینه ی آسایشگاه به ملاقات دخترانمان می آیندخادمان اهل دل، بی ریا، عاشق و مهربان
پس از دیدار با مددجویان و کارکنان موسسه درکنار هم پذیرایی مختصری انجام شد و بسته های متبرک حرم رضوی را بین همه توضیع کردند و پس از آن با بدرقه ی مددجویان موسسه را ترک کردند. خداوند یارو نگهدارشان.